دغدغه های مددکاری اجتماعی ایران، سوار بر اسب کهربایی خیال یک مددکار اجتماعی
ازدغدغه های مددکاری اجتماعی ایران: از روزگاری نه چندان دور از دسترس که ذهن های عاشق ما با واژه ی مددکاری اجتماعی مأنوس گردید؛ در یادها به خاطر داریم که “حرفه ای است مبتنی بر دانش، اصول، ارزشها، مهارتها و روشها که هدف از آن کمک به افراد، گروهها و جامعه است تا بتوانند با تکیه بر تواناییها و استفاده از منابع موجود، برای حل مشکل و یا رفع نیاز خود اقدام کرده و به استقلال نسبی و رضایت خاطر، دست یابند و پس از آن بتوانند تأثیرگذار باشند.“(موسوی چلک، ۱۳۸۳)
دغدغه های مددکاری اجتماعی ایران
در تعاریف متفاوتی که بر اساس ایدئولوژیهای اساتید امر و در ادوار مختلف تاریخی، در جغرافیای حاکم بر مددکاری اجتماعی در جهان و ایران وجود داشته، فارغ از چگونگی دستیابی به بندهای قید شده ی آن در سطوح آموزش، اشتغال، اقدامات اجتماعی و تشریح آناتومی واژه ی مددکاری در ایران، به خصوصیات و ویژگیهای بارزی که نیازمند حرفه است، به وضوح پرداخته شده که ماحصل تفسیر واژگان آن؛ مثنوی قطوری است قابل تأمل و ستایش. اما در این میان نکته ی قابل بیان، نیازها و مطالبات مددکاران در بخش های مختلف نهادهای دولتی و خصوصی می باشد که کمتر به آن بها داده شده است !
-اولین مورد مبیّن این نقد، عدم شایسته سالاری در کسوت های منقوش به نام مددکار اجتماعی می باشد که نیازمند اقدام فوری و تخصصی می باشد. به گونه ای که از اهداف عالیه ی آن که ایجاد اتحاد و همدلی در بین اعضای انجمن بوده، فرسنگها فاصله دارد. یکی از ویژگیهای شاخص و حائز اهمیت که لازمه ی هنر مددکاری می باشد توانایی ایجاد ارتباط حرفه ای برگرفته از اخلاق و کرامت ، به عنوان یکی از اولین پله های صعود در طرح و بیان مسئله در جهت ارتباط زنجیروار با افراد/ گروهها و جامعه ی هدف است که می تواند به عنوان سمبل و گزینه ی ورود به مشکل به ویژه در شرایط بحران های اجتماعی گزینه ی شایسته سالاری در کسوت های فوق را بر ذهن های مخاطب؛ ملموس نموده تا بر هضم کاوش های بیشتر یاریگر باشد. این مهم نه تنها در سطح حرفه ای، بلکه در روابط بین فردی حرفه ی مددکاری اجتماعی نیز دچار نقصان بوده به گونه ای که وحدت و اتفاق آرا، در بین مددکاران در سطوح مختلف اقدامات اجتماعی، را دستخوش تغییر قرار داده که نیازمند بازبینی اساسی در اصل عنوان شده ی فوق می باشد. عدم هماهنگی و وحدت به واسطه ی فقدان قوانین مناسب و به روز که توجه بیشتر اساتید را در حوزه سیاست گذاری های مربوطه و بازنگری قوانین مربوطه در سطوح مختلف را می طلبد . درسطح خرد (إعمال قوانین مناسب در جایگاههای مختلف بر اساس نیاز، احقاق حقوق و مطالبات مددکاران، توجه به جنبه های روانی و گنجاندن برنامه های حمایت روانی برای مددکاران و خانواده های آنها و…) و در سطح کلان (إعمال شایسته سالاری درانتسابات و تفویض نقش مددکاران در نهادهای دولتی و خصوصی در جهت استفاده ی بهینه ی علمی و تخصصی از توان فکری و عملی مددکاران دانش آموخته/ و تجدیدنظر در قوانین سازمانی و علنی نمودن آن در صحن مجلس سیاست گذار می باشد که بر اساس شرایط اجتماعی روز و پدیده های نوظهور در آسیب های اجتماعی موجود در جامعه، نیازمند تغییرات اساسی و ریشه ای است، یادآوری دوباره و چندباره ی لزوم تصویب سازمانی مستقل تحت عنوان سازمان نظام مددکاری اجتماعی ایران در جهت ساماندهی اساسی و اصولی به حرفه ی مددکاری اجتماعی و …) .
– فقدان نظارت حرفه ای بر کلینیکهای مددکاری و پیروی از قوانین کُهن برگرفته از مکتوباتی که با نیازهای روز جامعه و اعتبارات اعطایی به مراکز فوق، هم خوانی نداشته، حلقه ی مفقوده ی عنوان شده دیگری در بسیاری از مراکز است که باعث بروز اعتکاف ذهنی مددکاران در زمینه ی بسط و گسترش ایده های خفته در ذهن های سرشار از تجربه و محک آنها درپست های خود گردیده. ایده هایی که تا زمانیکه در اذهان محبوس باشد به اسارت عمل در نیامده و نمی توان چشم انتظار ترقی و امید در مسیر پرپیچ و خم، سرشار از حوادث و ناملایمات جامعه ی معلق در سنت و مُدرنیته ی ایران بود.
– گام بعدی در جهت دستیابی به آرامش مددکاران به واسطه ی امنیت و ثبات شغلی از جانب اُرگانها و کارفرمایان مربوطه بوده که متأسفانه هر از چند گاهی در گفتمان های رسمی و غیر رسمی، شاهد تغییراتی در این صنف تحت عناوین تعدیل نیرو، جابجایی نقش ها، و اصطکاک شغلی می باشیم که در این بین مددکاران شاغل در نهادهای مربوطه، دچار ناامنی و آزردگی خاطر دوچندان گردیده که تبعات ناشی از آن دوسویه و حتی چندگانه بوده و نه تنها درسطح فردی و خانوادگی، اختلالات و آشفتگی های روانی را به وجود می آورد بلکه در نتیجه ی استمرار آن؛ عدم اعتماد عمومی به عناوین مددکار و مددکاری اجتماعی و تقلیل حرمت اجتماعی نقش ها از جانب افراد، گروهها و جامعه ی مخاطب را در پی خواهد داشت.
– نگرش های سهل گیرانه ی مسئولین به مطالبات اجتماعی مددکاران اجتماعی در نهادهای دولتی و خصوصی، خلأ حقوقی شاخصی است که وجود صبور یاریگران اجتماعی مردم، تاب تحمل پذیرش دوباره ی آن را نداشته و اهتمام دلسوزانه ی مسئولین امر را بیش از پیش می جوید.
– هم اندیشی اعضای انجمن مددکاران اجتماعی ایران همه گیر نبوده و متأسفانه محدود به همایش هایی بوده که تحت عناوین کارگاههای آموزشی، دوره های بازآموزی، مقابله با بحران و … هر از چندگاهی و به صورت محدود برگزار و امکان دسترسی و حضورهمه ی استانها و کارکنان شاغل در نهادهای دولتی و خصوصی، در گردهمایی های فوق وجود ندارد و همسان سازی منابع حمایتی به صورت فراگیر، همه جانبه و عادلانه یکی دیگر از مطالبات می باشد.
– دسترسی اعضا به منابع اجتماعی در جهت دستیابی به استقلال نسبی مورد نیاز، فارغ از قید و بندهای دست و پاگیر که مسیر توانمندیهای جامعه ی مخاطب را دستخوش تغییر و حتی یأس نموده، همچنان در زمره ی مطالبات حرفه ای جامعه ی مددکاری اجتماعی است.
– پایه های اشتغال در کسوت مددکاری اجتماعی، بر روی گسل هایی لرزان بنا گردیده که پای بست های آن نیازمند استحکام و حمایت، در جهت کاهش آثار مخرب و آزارنده ی آن می باشد. ستون های افراشته ای که موریانه های غفلت در سالیان متمادی سعی در انحلال و آوار آن داشته که بار دیگر وجود آشیانه ای جهت اوج حرفه تحت عنوان- سازمان نظام مددکاری اجتماعی ایران – را یادآور می شود. زیرا که احقاق حقوق انسانی و در خور شأن ، دغدغه ی اصلی و چالش ابتدایی حرفه ی مددکاری اجتماعی می باشد که تاب جور و نگاه گذرا را نداشته و ضرورت توجه به آنها بر شانه های دلسوزانی که اصول و ارزشهای مددکارانه را ترویج می دهند، سنگینی خواهد نمود. هر چند که به زعم تلاش های انجام شده بعد از پیروزی انقلاب اسلامی ایران، همچنان نقصان اقدامات اساسی و لازم؛بر خیمه ی افراشته ی مددکاری ایران ملموس می باشد. کاش در بیان یکی از هزاران دغدغه ی موجود بر عنوان کارت های عضویت ما تعبیری بود از
(social worker) =علم + اخلاق+ امید
امید که مناسبت جهانی گرامیداشت ماه مارس (مقارن با اسفند) که مزیّن به تجلیل مددکار و گرامیداشت روز مددکاری اجتماعی می باشد، نوید بخش حلقه های ارتباطی سبزی باشد که درّه های عظیم موجود در نقشه ی مددکاری ایران را به رسیدن بهارانی سبز، بر بلندای قاف واژگان مقدس سوگند ادا شده ی مددکاری، که گردن آویزقامت پرصلابت و دیدگان پرامید و روشن جامعه ی مددکاران اجتماعی ایران بوده و زیبنده ی بیشتر از آن نیز خواهد بود.زیرا ندای طنین انداز در کُرنای ما، خبر از تسلیم نشدن و استواری، اراده ی پولادین و پشتکار را در جهت رفع موانع با هدف دستیابی به جامعه ی آرمانی با توسل به پیروزی برگرفته از قدرت درونی و ذهنی جامعه ی مددکاران ایران را به گوش ها و ذهنها مهمان می نماید.
زیبا گفت شاملو ” کوهها با همند و تنهایند، همچو ما با همان تنهایان ”
لیک، ما بلند قامتان را یارای انزوا نیست و بسان رودهای بدون مرز ؛ جاری و رونده خواهیم بود.
نویسنده: کژال ملکی؛ مددکار اجتماعی
از سری یادداشتها و مقالات ماه جهانی مددکاری اجتماعی سال ۲۰۱۷
پایگاه اطلاع رسانی مددکاران اجتماعی ایران